ﺳﻪشنبه، 4 اردیبهشت 1403
  
  • 1401/06/10
روزنوشت

دکتر سیف الرضا شهابی

خروج پزشکان ایرانی و ورود پزشکان خارجی

"

روزنامه اطلاعات.  پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ . صفحه ۳

"

جناب دکتر محمد رییس زاده ریاست محترم سازمان نظام پزشکی کشور به مناسبت سالروز تولد حکیم فرزانه " ابوعلی سینا " که متقارن است با نامگذاری روز پزشک در ایران ،  در سخنانی در همایش روز ملی پزشک که در همدان بر گزار شد هشدار داد با مهاجرت به خارج که از سوی پزشکان انجام می گیرد احتمال دارد عقب گردی به چهل سال قبل داشته باشیم و مجبور بشویم از کشورهایی نظیر پاکستان و هندوستان پزشک جهت درمان بیماران وارد بکنیم.
در ادامه اظهار کرد : در حال حاضر وضعیت ما در حوزه دانش و فناوری جامعه پزشکی کشور ، داروسازی و دندانپزشکی و غیره بسیار  مطلوب است اما در عرصه زیر ساخت های ارائه خدمات سلامت و بهداشت و اقتصاد دچار نقص هستیم . از نظر وی زیر ساخت های نادرست شامل پرداخت نشدن به موقع بیمه ها و نبودن تعرفه واقعی و....است.
رییس سازمان نظام پزشکی در همین ارتباط در سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه تهران در روز جمعه چهارم شهریور اظهار کرد :
در حالیکه ۱۸ نفر ظرفیت برای جراحی قلب وجود دارد هیچ پزشک عمومی داوطلب نشد و برای جراحی اطفال فقط دو نفر فارغ التحصیل داریم .
معضلاتی که از قول رییس سازمان نظام پزشکی کشور نقل شد نشان دهنده نابسامانی در کادر درمانی کشور است و اگر بطور جدی مورد توجه قرار نگیرد امکان دارد عقب گردی رخ دهد و تمام زحماتی که در سال های اخیر برای تربیت کادر درمان و دارو کشیده شد بر باد برود .
بعد از افتتاح دارالفنون و در پی آن مدرسه طب  ‌، تربیت پزشک در دستور دو مرکز آموزشی فوق قرار گرفت  با تاسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران ، پایه های تربیت پزشک محکمتر شد تا جایی که فارغ التحصیلان پزشکی دانشگاه تهران در تحکیم استخوان بندی پزشکی کشور نقش وافری ایفا کردند اگر چه تعداد پزشکان نسبت به وسعت کشور و جمعیت بسیار قلیل بود ولی خوشبختانه پزشکان حاذقی بودند که از بسیاری از همکارانشان در سایر کشورها کم نداشتند
اندک بودن  تعداد پزشکان در قبل انقلاب ( در حدود ۱۰ - ۱۲ هزار پزشک ایرانی ) سبب شده بود تا دولت وقت از کشورهای نظیر هندوستان و پاکستان حدود ۴-۵ هزار  پزشک وارد کند پزشکانی که از نظر حذاقت و سطح تحصیلات و اطلاعات علمی قابل مقایسه با پزشکان ایرانی نبودند .
در بعد انقلاب با تاسیس دانشکده های پزشکی در هر استان از ۷ دانشکده به ۶۰ دانشکده افزایش پیدا کرد  ، جمعیت پزشکان ۱۲ برابر شد و سرانه پزشک بیش از ۵/۵ برابر رشد کرد بطوریکه در حال حاضر چند هزار دانشجوی پزشکی در حال تحصیل اند و نیاز به فرستادن بیماران به کشورهای خارج جهت درمان کاهش پیدا کرد و وارد کردن پزشک مرتفع شده است .  
در سال های اخیر ، به ویژه  از سال ۱۳۹۰ به بعد ، مهاجرت به خارج در بین اقشار تحصیلکرده و فارغ التحصیلان دانشگاهی که دقیقا همه آنان متولدین بعد انقلاب هستند افزایش پیدا کرد و از چند سال قبل جامعه پزشکی را هم در بر گرفت و این وضعیت متاسفانه رو به افزایش است ، تا جائیکه اخیرا ریاست نظام پزشکی کشور اعلام خطر کرد .
پزشکی تنها حرفه ای است که مورد نیاز آحاد جامعه است  حتی برای آن هایی که در دورترین نقطه کشور با جاده های صعب العبور زندگی می کنند . شاید ساکنان یک روستا در طول عمرشان به بسیاری از حرفه ها  هر گز نیاز پیدا نکنند ولی قطعا بیمار می شوند و برای درمان به سراغ پزشک می روند .  و اگر به خاطر فقدان کادر درمان هر اتفاقی بیفتد ، همه مسئولین کشور در هر رده ای در مقابل حیات هر انسانی مسئولند .
از منظر فوق ، باید چند موضوع مورد امعان نظر قرار بگیرد :
۱- در نگاه کلی ، اسباب رفاه و آسایش همگان فراهم شود و در حد قابل قبول معیشت عمومی تامین باشد تا  همه اقشار ،  به ویژه افراد تحصیلکرده به آن سوی مرزها چشم نیندازند و مهاجرت را انتخاب نکنند .
دخالت های نا روا عده ای نا آگاه در امور تخصصی بر نا رضایتی قشر تحصیلکرده می افزاید و آن ها را فراری می کند .
۲- نقایص در زیر ساخت های ارائه خدمات سلامت و بهداشت و اقتصاد مرتفع شود تا پزشکان به خاطر آن کشور را ترک نکنند . پرداخت به موقع بیمه ها و یا تعین تعرفه قابل قبول نباید از مسایلی باشد که دولت به آن کم توجه یا بی توجه است  و مستمسکی برای خروج پزشکان از کشور بشود . پزشکان جوان را که در ابتدای فعالیت درمانی قرار دارند ،  باید به آینده امیدوار کرد . اگر چه تبلیغات سو بر نا امیدی آنان بی تاثیر نیست .
۳- فارغ التحصیلان گروه پزشکی باید بدانند برای تربیت آن ها میلیون ها تومان از جیب مردم این کشور هزینه شده تا بعد از فارغ التحصیلی به درمان آن ها بپردازند . بر خلاف اخلاق پزشکی است که با پول مردم رنج دیده و زحمت کشیده تحصیل بکنند و بعد به مردم کشورشان پشت کنند و راهی کشورهای بیگانه بشوند .
۴- پزشکی حرفه ای مقدس است و از نظر قداست قابل قیاس با سایر حرفه ها  نیست .وقتی پزشکان بدون مرز در کشورهای توسعه یافته بدون چشم داشت مادی ، مرزهای جغرافیایی را در می نوردند و به کشورهای محروم برای درمان می روند ،  معقول  نمی باشد پزشکان جوان  ایرانی کشور خودشان را ترک کنند و به کشورهای توسعه یافته بروند .