یکشنبه، 16 اردیبهشت 1403
  
  • 1400/06/01
روزنوشت

دکتر امیر صدری

مدیر روابط عمومی نظام پزشکی تهران بزرگ

اینجا، استثنا و دوقطبی نمی‌خواهیم

در میان لیگ‌های فوتبال اروپا، لیگ برتر جزیره یا همان پره‌میر لیگ انگلستان از لحاظ رقابت قهرمانی از همه جذاب‌تر است، چون چندقطبی است و می‌شود در آن انتظار هر اتفاق غیرقابل‌پیش‌بینی‌ای را داشت. فوتبال برخی کشورها اما دوقطبی است؛ مثل ایران که دوقطبی آبی و قرمز دارد و حتی تعصبات شهری و قومی هم نتوانست این دوقطبی را بشکند.

اگرچه جامعه مدنی مدرن بر چند‌صدایی (و حداقل دوصدایی) متکی است‌ اما این قانون کلی در مدیریت کلان نقض می‌شود و هر اختلال در تک‌صدایی و تک‌قطبی‌بودن مخل شمرده می‌شود. اما متأسفانه و باوجود‌این موضوع دوقطبی‌بودن جامعه ما در حوزه کرونا از روز اول به چشم آمد و هنوز به چشم می‌آید و واقعیت این است که دودش هم به چشم هر دو سو می‌رود.
از همان روزهای اول جامعه دو بخش شد، گروهی که کرونا را یک بیماری جدی می‌دانستند و گروهی دیگر که می‌گفتند این بیماری یا وجود خارجی ندارد یا اگر دارد جدی نیست، گذشت و دوقطبی‌بودن در استفاده از طب مدرن و طب سنتی خود را نشان داد و طرفداران هر‌کدام گاه راه افراط را در مقابل دیگری در پیش گرفتند، گذشت و نوبت به زمان ماسک‌زدن رسید. جامعه مطابق معمول دو قطب شد و گروهی که ماسک می‌زدند و شدید و گاه حتی دوتا ‌و چندتا و گروه دیگری که اعتقادی به ماسک نداشتند و یا با ماسک سخت‌شان بود.
دوقطبی بعدی بین نان و جان شکل گرفت، زمانی که برخی اعتقاد داشتند – و دارند – که باید سیستمِ بسیار سختگیرانه قرنطینه (به شکل تقریبا حکومت نظامی) برای مقابله با کرونا در دستور کار حاکمیت باشد و گروهی دیگر برعکس معتقد بودند و هستند که آسیب‌های اقتصادی کرونا از روز اول تاکنون به قدر کافی زیاد بوده است و نباید موانع و مشکلات دیگری را پیش‌روی اقتصاد و معیشت مردم قرار داد. در‌واقع بحث بر سر این نیست که جان از نان مهم‌تر است اما وقتی زمان محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها طولانی شود، دیگر نمی‌توان از تقدم جان بر مال گفت؛ چرا‌که عملا جان و حفظ جان وابسته به نان می‌شود.
اما دوقطبی اصلی داستان ما موضوع صحبت بسیار بوده؛ دو‌قطبی جاده یا خیابان و دوقطبی مسافرت یا مناسک و در‌واقع به نوعی سازمان‌یافته تمام مراسم و مناسک مذهبی به دلیل تعطیلی‌های تقویمی(یا تعطیلی‌های محدودیتی) با مسافرت‌های جمعی همراه می‌شد. جالب بود که هر دو گروه هم اعتقاد داشتند و دارند که پروتکل‌ها رعایت می‌شود؛ یکی می‌گوید من و خانواده‌ام می‌رویم در ویلا و بیرون نمی‌آییم و هیچ‌کس را نمی‌بینیم و آن‌یکی هم می‌گوید ما فاصله اجتماعی را رعایت و ماسک هم می‌زنیم.
در تمام این دوقطبی‌ها نمی‌توان یک طرف را بی‌تقصیر دانست و طرف دیگر را مقصر و متهم، اما موضوع نهایی و اصلی این است که اصلا نفس همین دوقطبی‌ها یک معضل و مشکل مهم است؛ آنچه در مقابله با بحران تدریس می‌شود، مدیریت واحد و متمرکز و بسیج عمومی با فرماندهی تک‌صدایی است. حالا تصور کنید هیچ‌کدام این دوقطبی‌ها و دوصدایی‌ها در جامعه نبود و جامعه الگوی مشخص و واحد رفتاری و عملکردی پیش‌روی خود داشت که عمل‌نکردن به آن و تخطی از آن هم براساس قانون و هم براساس عرف نامناسب و ضدارزش بود.
رصد، کنترل، سامان‌دهی و جهت‌دهی رفتار عمومی – مبتنی بر فرهنگ جاری یک کشور و یک منطقه – بخش مهمی از ظرايف حکمرانی خوب است و طبیعی است که نگاه گذشته‌نگر به قصد پندگیری برای آینده، آشکار می‌کند که هر‌جا به سمت‌و‌سوی دوقطبی‌بودن فضا رفته‌ایم، هزینه‌های فراوان جانی و مالی را متحمل شده‌ایم، طبیعی است که انتظار داشته باشیم حالا و پس از ‌صد‌هزار فوتی رسمی (و احتمالا بالای200 هزار فوتی واقعی) ناشی از همه‌گیری کرونا، دیگر شاهد دوقطبی‌سازی و دوصدایی در مقابله با این بحران فراگیر نباشیم.