جمعه، 14 اردیبهشت 1403
  
  • 1400/04/03
روزنوشت

دکتر سیف الرضا شهابی

عضو هیات مدیره نظام پزشکی بابل

انگیزه های عدم مشارکت در انتخابات

اولین انتخابات جمهوری اسلامی در قرن جدید برای تعین رئیس جمهور در روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ بر گزار شد و آقای سید ابراهیم رئیسی با متجاوز از ۱۷ میلیون رای بر گزیده شد. این انتخابات در بسیاری از جهات متفاوت از انتخابات قبلی بود که در طول ۴۲ سال گذشته  انجام گرفت و به عبارتی با حواشی و مسائل خاصی مواجه بود  .
 عمده ترین آن ، موج شدید تحریم بود که در خارج از کشور و داخل کشور راه افتاده بود که مشابه آن در گذشته یا وجود نداشت و یا بسیار کمرنگ تر بود و این موج چنان با تبلیغات همراه بود که پیش بینی می شد آمار شرکت کنندگان در انتخابات بین سی تا چهل درصد باشد و لیکن در عمل طبق آمار منابع رسمی و دولتی حدود ۴۸ درصد شرکت کردند اگر چه آمار ۴۸ در صد نسبت به انتخابات گذشته کمترین بود ولی با حجم سنگین تحریم ها ، در صورت صحت این آمار ،  در جای خود آمار قابل قبول می توان تلقی کرد . البته شایان ذکر است همه آنانی که شرکت نکردند تحت تاثیر موج " تحریم " نبودند تعداد زیادی از از واجدین شرایط رای دادن به این نتیجه رسیدند که رئیس جمهور در کشور فاقد قدرت لازم است  و قدرت و توان اجرائیش  از " تداراکاتچی " که یکی از روسای جمهور گذشته بیان نموده ، کمتر است و یا تعدادی هم ، چون نامزد مورد نظرشان را در لیست تائیده شده توسط شورای نگهبان ندیدند بر آن شدند در انتخابات شرکت نکنند و یا برخی فکر می کردند ابر و باد و مه و خورشید و فلک به کار افتادند تا آقای رئیسی انتخاب شود  لازم ندیدند تا شرکت کنند. از طرف دیگر ، بخشی عمده از شرکت کنندگان  در انتخابات ریاست جمهوری به خاطر همزمانی آن با انتخابات شوراهای شهر و روستاها بود . چون صندوق های شوراها در مجاورت صندوق ریاست جمهوری قرار داشت افرادی که برای شرکت در انتخابات شوراها به جهت فامیلی و آشنائی و قبیله ای و...به پای صندوق رای رفته بودند لاجرم در رای گیری ریاست جمهوری هم شرکت کردند گو این که مفقود یا ناپدید شدن متجاوز از چهار صد هزار رای ، نمایانگر این واقعیت است که تعداد زیادی که برای شوراها به پای صندوق رای رفتند برگه های رای به ریاست جمهوری را گرفتند ولیکن از انداختن به داخل صندوق خودداری کردند در همین ارتباط ، تعداد زیاد آرای باطله در حد ۱۳  درصد که در انتخابات گذشته در این حد سابقه نداشته از نکات حائز اهمیتی است که توجه ناظران را به خود جلب کرده و به این ترتیب  آرای باطله  در سکوی دوم قرار گرفت و از آرای سایر نامزدها بیشتر بود که منشا بسیاری از طنزها و شوخی ها شد و اگر آرای مفقود و آرای باطله جمع شود بیشتر از آنچه که انتظار می رفت اعتراض به انتخابات با تعداد معدود چهار نامزد را مشخص می کند .  
از نکات عمده دیگری که در این انتخابات رو نمائی شد ، تشدد در جبهه " اصلاح طلبان " و وزن این جبهه در معادلات کشور و تغییر فکری بود که در رهبران این جبهه در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بر ملا شد .  اگر چه بخشی از آن به خاطر رد صلاحیت چهره های های شاخص اصلاح طلب بود که این جبهه را در تردید شرکت کردن و نکردن فرو برد  و منجر به این شد که تعدادی از رهبرانشان در ابتدای تبلیغات به علت فقدان نامزد مورد نظرشان از حمایت دیگر نامزدهای تائید شده شورای نگهبان خودداری کردند ولیکن بعد از چند روز تعدادی از سردمداران جبهه اصلاحات ، محافظه کارانه وارد عرصه انتخابات شدند و ضمن این که از یکی از نامزدها حمایت کردند و با حالتی توام با شک و تردید مردم را به شرکت در انتخابات فرا خواندند و نتیجه اش آن شد که نامزد مورد نظرشان با کسب دو میلیون و چهار صد هزار رای یعنی فقط ۸ درصد آرا سوم بشود و بخش دیگر از رو گردانی رای دهندگان به نامزد اصلاح طلبان ، حمایت های بیدریغی بود که در سال های ۱۳۹۲ و ۹۶ از آقای روحانی کردند و روحانی نتوانست پاسخگوی مطالبات قانونی و ملی رای دهندگان باشد و یک نوع سرخوردگی و یاس در طرفداران اصلاحات ایجاد شد و رهبران اصلاح طلب که مردم را فراخوانده بودند به روحانی رای بدهند در مقابل عملکرد روحانی یا سکوت کردند و یا علت ناتوانی روحانی را بیان  نکردند تا مردم آگاه شوند و یا در مشکلات اقتصادی که برای اقشار فرودست جامعه ایجاد شده  با این اقشار همراهی نکردند .
در نقطه مقابل ، گروهی که اصطلاحا به آن ها "اصولگرایان " می گویند در پناه حمایت بی شائبه کانون های قدرت و مراکز تصمیم گیری موفق شدند رئیس جمهور مورد نظرشان را بر گزینند و راهی کاخ ریاست جمهوری بکنند و به این ترتیب قوای مقننه و قضائیه و مجریه و به اضافه  مراکز قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی و تبلیغاتی در اختیارشان قرار گرفته و من بعد نمی توانند کاستی ها و نارسائی و مشکلات را بر گردن قوه مجریه بیندازند و مردمی که با هر انگیزه ای به آن ها رای دادند منتظر حل مشکلات هستند و به این خاطر است که جمعی از صاحبنظران معتقدند یک دست شدن کانون های قدرت بهتر از تقسیم چنین مراکز می باشد.