ظهور ناگهانی ویروس کرونا و شیوع سریع آن در سراسر جهان که ناشی از جهانی شدن ارتباطات به ویژه شبکه ارتباط هوایی بود، واکنش کشورها را در مقابله با آن به گونه‌ای برانگیخت که پیدایش جغرافیای سیاسی در قرون هفدهم و هجدهم میلادی را یادآور شد؛ زمانی که با شروع نظم وستفالیایی، کشورهای مستقل و حکومت‌های ملی یکی پس از دیگری بر روی نقشه سیاسی جهان ظاهر شدند. در آن عصر فضای جهانی تحت تأثیر مقتضیات اقتصاد سرمایه‌داری به ظرف‌های قدرت یعنی قلمرو کشورها تقسیم و حق حاکمیت حکومت‌ها در محدوده قلمروشان از نظر حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شد. این روند همچنان ادامه داشت تا اواخر سال‌های دهه ۱۹۵۰ میلادی؛ زمانی که جغرافیای سیاسی به عنوان علم کشورداری و دانش حکومت محور بود.‌

اما در سال‌های دهه ۱۹۶۰ با ظهور پروژهGlobalizationکه معادل فارسی آن به صورت‌های جهانی‌سازی و جهانی شدن تعیین شده است، در روند قطعه قطعه شدن فضای جهانی اختلال ایجاد شد؛ زیرا هدف از این پروژه جدید، یکپارچه‌سازی جهان در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ارتباطی بود. در دهه ۱۹۸۰ میلادی با بروز انقلاب فناوری اطلاعات، تعامل جهانی در سرمایه‌گذاری به وجود آمد و از دهه ۱۹۹۰ میلادی جهان به اصطلاحGeopolinomic ظهور کرد که در آن تولید محصولات مشترک، فراسوی مرزها، هرکجا که بتوان با وجود کارگر ارزان بیشترین بازده اقتصادی را به دست آورد، مورد توجه قرار گرفت. در این تحول در واقع شبکه‌های مالی بین‌المللی و تجارت میان شرکتی و الگوهای سرمایه‌گذاری، ترسیم نقشه اقتصادی جهان را به عهده گرفتند. بر روی این نقشه‌ها، مکان‌ها از نظر ژئواستراتژیک در مقایسه با شبکه‌های مخابراتی اهمیت کمتری یافتند. به این ترتیب، کشورها در مقابل شرکت‌های چند ملیتی، اتحادیه‌های اقتصادی منطقه‌ای و سازمان‌های جهانی به حاشیه رانده شدند. ولی بحران کرونایی چند ماه اخیر نگرش‌ها را به نفع حاکمیت حکومت، اقتدار دولت‌ها و اهمیت مرزهای سیاسی تغییر داد. در این مدت شاهد بودیم که دولت‌ها چه در مدیریت فضای داخلی کشور با هدف ایجاد انسجام ملی و چه در سیاست خارجی با بستن مرزها و حفظ قلمرو، مقتدرانه عمل کردند و تمامی مؤلفه‌های شکل‌گیری یک کشور یعنی سرزمین، مردم، حکومت و مرزهای سیاسی، نقش‌های سابق خود را بازیافتند تا بتوانند به مقابله با جهانی‌سازی کرونایی و کنترل بیماری برخیزند .‌

در مدیریت فضای داخلی کشور، برخی دولت‌ها به ناچار دست به خشونت زدند تا شهروندان را وادار به اجرای دقیق دستورالعمل‌های بهداشتی کنند؛ چنین وضعی را در دو کشور پرجمعیت هندوستان و چین ملاحظه کردیم.‌

عملکرد برخی دولت‌های دیگر برعکس، یادآور دوران ظهور دولت رفاه شد؛ چون آنها با اهدای کمک مالی و ارزاق سعی کردند به حمایت و یاری شهروندان بیکار و درمانده در اثر قرنطینه شدن برخیزند. ضمنا دولت‌ها بیشتر شرکت‌های داروسازی کشور را ملزم کردند وسائل بهداشتی ضدویروس تهیه و تولید کنند تا به وفور در اختیار شهروندان قرار گیرد.‌

در سیاست خارجی، اولویت دولت‌ها بستن مرزها به روی شرکت‌های هواپیمایی و کنترل رفت و آمد مسافر و واردات مشکوک به کرونا بود. در ادامه، ایجاد امکانات برای قرنطینه کردن مسافران پشت خط مرزی برای مدت ۲ هفته، گرفتاری‌ها و مشکلات خاص خود را به وجود آورد.‌

برخی کشورهای قدرتمند از این فرصت کرونایی استفاده کردند و به تسویه حساب‌های سیاسی و رقابتی خود پرداختند. به عنوان مثال، دولت ایالات متحده آمریکا در رقابت با رقیب جدید خود چین دست به اقدامات عجولانه زد و به اتهام جانبداری سازمان بهداشت جهانی از عملکرد چین درباره ویروس، رئیس جمهوری آن کشور، عضویت ایالات متحده آمریکا را در ۹ خرداد امسال در آن سازمان لغو کرد. در نتیجه سازمان بهداشت جهانی از ۴۰۰ میلیون دلار حق عضویت سالانه آمریکا محروم شد و این عمل، واکنش قدرت‌های اروپایی را که معتقد بودند در این دوران نیاز به همکاری‌های بین‌المللی برای شکست بیماری ضروری است، برانگیخت. چین هم در مقابل مرزهای خود را به روی شرکت‌های هواپیمایی آمریکا بست و در ادامه آمریکا هم مقابله به مثل کرد .‌

بار دیگر قلمرو حکومت، به عنوان یک پناهگاه امن برای محافظت شهروندان کشور اهمیت یافت.‌

مرزهای سیاسی هم کارکرد اصلی خود را به عنوان مانع دربرابر تردد مسافر و کالا بازیافتند. حتی مرزهای میان کشورهای اتحادیه اروپا که سال‌ها برای شهروندان منطقه شینگن بی‌اثر شده بودند دوباره فعال شدند و همه‌جا قرنطینه مرزی اعمال شد.

‌‌همچنین نقش مردم و ملت به عنوان سرمایه اجتماعی دولت، اهمیت خود را به نمایش گذاشت و جانفشانی کادر درمان، پزشکان، پرستاران و سایر مشاغل پرریسک دیگر که مشغول مدیریت بحران و کنترل بیماری بودند اهمیت این سرمایه اجتماعی را برجسته کرد.‌

ما خود در تهران شاهد بودیم که چگونه رزمندگان جبهه درمان کشور رقص‌کنان برای شادی بیماران مبتلا در بیمارستان‌ها به جنگ این اهریمن کوچک و موذی شتافتند؛ درست بسان ایثار و مجاهدت‌های رزمندگان جنگ تحمیلی.‌‌ البته ناگفته نماند که عدم درک توده مردم از میزان فاجعه که به آسانی حاضر نبودند از دستورالعمل‌های بهداشتی اعلام شده پیروی کنند، برای دولت‌ها و مسئولان بهداشتی مشکلاتی به وجود آورد.‌

استفاده از مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی به معنای جغرافیایی آن نه به معنای اجتماعی که در این دوران رایج شده است، باز اهمیت کاربردی فاصله را به عنوان یکی از مفاهیم مهم جغرافیایی برجسته می‌کند.‌

جهانی‌سازی کرونایی در این چند ماه گذشته و تا زمانی که ادامه دارد موجب شده، نظمی نه چندان دلچسب و مطلوب به تمامی مردم جهان تحمیل شود؛ نظمی که همه ناچارند از روی اجبار و به منظور حفظ سلامت خود آن را بپذیرند و این برخلاف تمامی نظم‌هایی است که قبل از این با برچسب‌های نظم وستفالیایی، نظم هیتلری، نظم دو قطبی و نظم نوین جهانی آمریکایی وجود داشتند .‌

در پایان لازم می‌دانم به یک نکته مهم اشاره کنم و آن این است که برجسته شدن نقش حاکمیت‌های ملی و فضاهای تفکیک شده نباید این شبهه را ایجاد کند که پروژه جهانی‌سازی اقتصادی به ویژه تجارت و مخابرات به پایان رسیده است؛ چون این هردو زاییده نظام سرمایه‌داری هستند و در کنش و واکنش نسبت به یکدیگر باقی خواهند ماند. بازشدن سریع بعضی از مرزها، به زعم فروکش کردن بیماری و از سرگیری روابط تجاری میان کشورها شاهد این مدعاست. در کشور خودمان، بازگشایی گذرگاه مرزی بازرگان در اواسط خردادماه امسال که در نتیجه بستن قرارداد جدید همکاری‌های اقتصادی مشترک میان ایران و ترکیه صورت گرفت،گرچه هنوز تردد مسافر در این گذرگاه ممنوع است، مصداق دیگری برای این مورد است. اقلیم کردستان هم به‌رغم آن که از همان ابتدا در پیروی از دولت مرکزی عراق مرزهای سیاسی خود را به روی ایرانیان بست ولی همچنان به روابط و تبادلات تجاری خود با کردستان ایران ادامه داده است.

* سخنرانی‌ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی‌