چهارشنبه، 7 آبان 1404
  
  • 1404/08/06
روزنوشت

دکتر غلامرضا زمانی متخصص جراحی عمومی

نویسنده فعال صنفی

فریادِ خاموشِ تیغِ جراحی

من جراح‌ام؛

اما امروز،

نه بر تن بیمار،

که بر پیکر زخمیِ سلامت این سرزمین تیغ می‌نهم،

تا زخم کهنه‌ای را نشان دهم که سال‌هاست در سکوت عفونی می‌شود.

پنجاه سال بی‌تدبیری،

بی‌برنامگی و سیاست‌های کوتاه‌نگر،

پیکره‌ی طبابت را به استخوان رسانده است.

سیستمی که روزی بر شانه‌ی دانش، اخلاق و تعهد استوار بود،

اکنون بر لبه‌ی فرسودگی ایستاده است؛

و امروز، درماندگی خویش را در «جذب متخصص از بیرون» جست‌وجو می‌کند.

طرح وارد کردن متخصص بیهوشی از هند و پاکستان،

نه نشانه‌ی تدبیر، که اعترافی تلخ به شکست در پرورش و نگه‌داشت فرزندان خودمان است.

این تصمیم، چهره‌ی یک بیماری مزمن را آشکار می‌کند؛

بیماریِ بی‌اعتمادی حاکمیت به نیروهای خویش.

چگونه به اینجا رسیدیم که جوانان باهوش و جان‌باخته‌ی ما

در سال‌های جوانی، در اتاق‌های عمل شب تا صبح جان می‌سوزانند،

اما حاصلش بی‌انگیزگی، ناامیدی و مهاجرت است؟

کدام منطق، این سرمایه‌ی انسانی بی‌بدیل را

به قیمت ناچیز تعرفه‌هایی فراموش‌شده و وعده‌هایی توخالی رها کرده است؟

پزشک ایرانی، نه رفاه می‌خواهد و نه امتیاز،

او فقط می‌خواهد احترام به دانایی و انسانیتش بازگردانده شود.

اما سال‌هاست که ارزش کار او را با معیارهای بودجه و سیاست می‌سنجند،

نه با ارزش جان انسان.

اکنون می‌خواهید با آوردن نیرو از بیرون، این زخم را پنهان کنید؟

باور کنید، هیچ متخصصی از هیچ کجای جهان،

نمی‌تواند دردی را درمان کند که ریشه‌اش بی‌عدالتی درونِ خانه است.

بیهوشیِ امروز ما، استعاره‌ای از کل سیستم سلامت ایران است؛

سیستمی که نفسش به شماره افتاده،

نه از کمبود دارو یا تجهیزات،

بلکه از فرسودگیِ روحِ پزشکانش.

راه نجات، در تجویز مسکن‌های سیاسی نیست.

درمان، بازگشت به «اعتماد به انسان ایرانی» است؛

در احیای حرمت حرفه‌ها، در عدالت در تعرفه‌ها،

در گوش دادن به صدای کسانی که هنوز مانده‌اند و دل‌سوزند.

به عنوان جراحی از نسل خاک‌خورده‌ی اتاق عمل، می‌گویم:

اگر سیاست‌گذاران این کشور هنوز می‌خواهند سیستم سلامت نفس بکشد،

باید بپذیرند که سلامت، هزینه نیست — سرمایه‌ی امنیت ملی است.

و هیچ امنیتی پایدار نمی‌ماند اگر پزشک، خسته، بی‌انگیزه و ناامید باشد.

ای کاش گوش‌ها برای شنیدن باز می‌شد؛

تا بفهمیم درد ما از بیرون نیامده،

بلکه از درون، از سال‌ها بی‌مهری، بی‌برنامه‌گی، و سیاست‌های ضدپزشکی‌ست

که حاصل نیم‌قرنِ غفلت از حرمت طبابت است.

امروز، پیش از آن‌که بیهوشی‌مان بی‌پایان شود،

باید تیغ اصلاح را بر زخم خویش بگذاریم.

نه برای نجات پزشکان،

بلکه برای نجات سلامت مردم ایران.